اسیر دام صیاد

یادت باشد خدا را صدا هم نزنی، آنجاست که تو هستی...

اسیر دام صیاد

یادت باشد خدا را صدا هم نزنی، آنجاست که تو هستی...

رستاخیز

می خواهم بمیرم،

می خواهم یک میلیارد بار بمیرم،

ودر جهانی برخیزم که همسایگان یکدیگر را بشناسند و مردم همه رنگها را دوست بدارند.

می خواهم در جهانی برخیزم که عشق به قیمت لبخند باشد.

مردان نمیرند،

 زنان نگریند،

وهمه کودکان ، پدران خود را بشناسند.

عدالت باغی باشد،

که مردم در آن ،

سیبهای یکسان بخورند، یکسان زندگی کنند ، و یکسان بمیرند.

می خواهم در جهانی بر خیزم که هیچ انسانی ، بیش از یک بار نمیرد.

جان جهان

دوست دارم ز ازل ای که تماشای تورا

 روز وشب منتظرم جلوه ی سیمای تورا

ز غم محنت هجران تو ای جان جهان

جان به لب آمده این واله و شیدای تورا

تا خود از راه کرم لطف و عنایت نکنی

کس نشانم ندهد مسکن و ماوای تو را

شمع حسنی تو من سوخته پروانه مثال

دل وجان باخته ام آتش سودای تو را

آرزویم همه این است که تو جلوه کنی

تا دمی بوسه زنم مقدم زیبای تو را

ز پس پرده برون آی که من از سر شوق

سرمه ی دیده کنم خاک کف پای تو را

نرود در ظلمات و نخورد آب حیات

زده آن کس که به لب ساغر صهبای تو را

دگران در طلب باغ جنانند ،فگار

بگرفته است ره عشق و تولای تو را

 فگار

یا ابا صالح ادرکنی

عجل علی ظهورک 

مناجات

بارالها

به وقتی که بر فرشتگانت وفرستادگانت درود می فرستی و درود ما را به آنان ابلاغ میکنی، به علت آن گفتار نیکو که در وصف آنان بر زبان و دل ما روان ساخته ای ،

بر ما نیز درود و رحمت فرست

که تو بخشنده و بزرگواری.

بخشی از دعای 3 صحیفه سجادیه