اسیر دام صیاد

یادت باشد خدا را صدا هم نزنی، آنجاست که تو هستی...

اسیر دام صیاد

یادت باشد خدا را صدا هم نزنی، آنجاست که تو هستی...

بیمار توام

به نام خدا 

 

 

بیمار خنده های توام  

                                              بیشتر بخند..... 

 

 

 

خورشید آروزی منی  

                                         گرمتربتاب......

نظرات 8 + ارسال نظر
ف شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:02

کرتیم

مهدی شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:06

تورو به امام زمان قسم می دم این پیام رو بخون. دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم ناامید شدند .شبی خواب حضرت زینب(س) را دیدم در گلوم آب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست
اینو به 20 نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از
دست داد . مرد دیگری اعتقاد پیدا کرد 20 میلیون بدست آورد . به دست کسی دیگری رسید
عمل نکرد پسرشو را از دست داد. اگر به زینب اعتقاد داری این پیام واسه 20
نفر بفرست...............
20 روز دیگه منتظر معجزه باش اگر نرسید با این تماس بگیر :
> 09163803915

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 23:11


درود
ساده و کوتاه و قشنگ
یک سال نبودم دوباره برگشتم

اگه از یه سال پیش تا الان تغییراتی تو وبلاگ و نوشته ها و آدماش شده تا جایی که براتون مقدوره برام بنویسید
پیروز باشید و سربلند
روز و شب خوش

آدم برفی (زهره سادات) سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 19:10 http://mahfele-khial.blogsky.com

درود
به روزم با یک ترانه
پیروز باشید و سربلند
روز و شب خوش

یاسمین جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 20:33

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاث دلی درد مند را
باشد که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را
ژ بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست عشق کدامست غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آسمان جداست
دلتنگم آن چنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانب در کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
توآسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تورا دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب
بیمار خنده های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرم تر بتاب...
این کل اون شعره اس!!!!

هلیا سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:22 http://baharaneman.mihanblog.com

تمامی روزها یک روزند،

تکه تکه میان شبی بی پایان

میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 09:35 http://www.taheri.blogsky.com

با سلام
اشعارت را خوندم جالب بود در صورت تمایل به من هم سر بزن
به امید دیدار

سواروسکی چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1397 ساعت 12:44 https://bit.ly/2Scl46J

تا خدا هست
ڪسے تنهانیست✨

او همین جاست?
ڪنار من و تو
سال ها منتظر است
تا بہ سویش بدویم از سرشوق

تا صدایش بزنیم ازسر عجز
و بفهمیم ڪہ او مونس واقعے خلوت ماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد